معنی pidato - جستجوی لغت در جدول جو
pidato
خطاب، سخنرانی
ادامه...
خِطاب، سُخَنرانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sfidato
چالش خورده، به چالش کشیده شد
ادامه...
چالِش خُوردِه، بِه چالِش کِشیدِه شُد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inato
ذاتی
ادامه...
ذاتی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
padat
پرجمعیّت، شلوغ، متراکم، محکم
ادامه...
پُرجَمعیَّت، شُلوغ، مُتِراکِم، مُحکَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
odiato
نفرت انگیز، منفور
ادامه...
نِفرَت اَنگیز، مَنفور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
kipato
مشتقّ، درآمد
ادامه...
مُشتَقّ، دَرآمَد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sudato
عرق ریزان، عرق کرده
ادامه...
عَرَق ریزان، عَرَق کَردِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
guidato
رانده شده
ادامه...
راندِه شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
privato
محروم، خصوصی
ادامه...
مَحروم، خُصوصی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
piumato
پرّه دار، پردار
ادامه...
پَرِّه دار، پَردار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mirato
هدف دار، هدف قرار گرفته
ادامه...
هَدَف دار، هَدَف قَرار گِرِفتِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
papato
پاپی، پاپ
ادامه...
پاپی، پَاپ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pepato
فلفلی
ادامه...
فِلفِلی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pianto
گریه کردن، گریه کرد
ادامه...
گِریِه کَردَن، گِریِه کَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
piatto
صاف، ظرف
ادامه...
صاف، ظَرف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
piegato
تخت شده، تا شده، خمیده
ادامه...
تَخت شُدِه، تا شُدِه، خَمیدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
irato
عصبانی
ادامه...
عَصَبانی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی