معنی piangere - جستجوی لغت در جدول جو
piangere
گریه کردن، گریه کن
ادامه...
گِریِه کَردَن، گِریِه کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
piantare
کاشت کردن، گیاه
ادامه...
کاشت کَردَن، گیاه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
piangente
گریه کنان، گریه کردن، گریان
ادامه...
گِریِه کُنان، گِریِه کَردَن، گِریان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spingere
به جلو بردن، فشار دهید، تحریک کردن، زدن، وادار کردن، هل دادن
ادامه...
بِه جِلو بُردَن، فِشار دَهید، تَحریک کَردَن، زَدَن، وادار کَردَن، هُل دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
piacere
دوست داشتن، لذّت، لذّت بخشی
ادامه...
دوست داشتَن، لَذَّت، لَذَّت بَخشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fingere
ادّعا کردن، جعلی، تظاهر کردن
ادامه...
اِدِّعا کَردَن، جَعلی، تَظَاهُر کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pungere
پرچم زدن، نیش زدن، سوزاندن
ادامه...
پَرچَم زَدَن، نِیش زَدَن، سوزاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tingere
رنگ دادن، رنگ، رنگ کردن
ادامه...
رَنگ دادَن، رَنگ، رَنگ کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rimpiangere
پشیمان بودن، پشیمانی
ادامه...
پَشیمان بودَن، پَشیمانی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی