معنی perawatan - جستجوی لغت در جدول جو
perawatan
مراقبت، نگهداری
ادامه...
مُراقِبَت، نِگَهداری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kerapatan
چگالی، تراکم
ادامه...
چِگالی، تَرَاکُم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pemadatan
جامدسازی، فشرده سازی
ادامه...
جامِدسازی، فِشُردِه سازی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perayawan
جشن گیرنده، خزنده
ادامه...
جَشن گِیرَندِه، خَزَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
peradaban
تمدّن
ادامه...
تَمَدُّن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perlawanan
مقاومت
ادامه...
مُقاوِمَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perayaan
شادی و جشن، جشن، خوشگذرانی
ادامه...
شادی و جَشن، جَشن، خوشگُذَرانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perasaan
حسّ، احساس، احساسات
ادامه...
حِسّ، اِحساس، اِحساسات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perawatan rendah
کم نگهداری، تعمیر و نگهداری کم
ادامه...
کَم نِگَهداری، تَعمیر و نِگَهداری کَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perawatan berlebihan
درمان بیش از حد، مراقبت بیش از حد
ادامه...
دَرمان بیش اَز حَد، مُراقِبَت بیش اَز حَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pra perawatan
پیش درمان، قبل از درمان
ادامه...
پیش دَرمان، قَبل اَز دَرمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی