معنی perasaan - جستجوی لغت در جدول جو
perasaan
حسّ، احساس، احساسات
ادامه...
حِسّ، اِحساس، اِحساسات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
perusakan
تخریب
ادامه...
تَخرِیب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak berperasaan
بی احساس، بی دل
ادامه...
بی اِحساس، بی دِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan perasaan
با احساس
ادامه...
با اِحساس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perasaan bersalah
گناهکاری، احساس گناه
ادامه...
گُناهکاری، اِحساس گُناه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penamaan
نام گذاری
ادامه...
نام گُذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penasaran
کنجکاو
ادامه...
کُنجکاو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
persamaan
معادله، برابری
ادامه...
مُعادِلِه، بَرابَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
peradaban
تمدّن
ادامه...
تَمَدُّن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perayaan
شادی و جشن، جشن، خوشگذرانی
ادامه...
شادی و جَشن، جَشن، خوشگُذَرانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perawatan
مراقبت، نگهداری
ادامه...
مُراقِبَت، نِگَهداری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perayawan
جشن گیرنده، خزنده
ادامه...
جَشن گِیرَندِه، خَزَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pedesaan
روستایی
ادامه...
روستایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merasakan
احساس کردن، احساس، گمان کردن، حسّ کردن
ادامه...
اِحساس کَردَن، اِحساس، گُمان کَردَن، حِسّ کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pemaksaan
اجباری، اجبار، تحمیل
ادامه...
اِجباری، اِجبار، تَحمیل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kerajaan
شاهانه، پادشاهی، سلطنتی، شاهنشاهی
ادامه...
شَاهانِه، پادِشاهی، سَلطَنَتی، شاهَنشاهی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kegasaan
گازدار بودن، خشونت
ادامه...
گازدار بودَن، خُشونَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tanpa perasaan
بی حسّ کننده، بدون احساس
ادامه...
بی حِسّ کُنَندِه، بِدونِ اِحساس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی