معنی pepare - جستجوی لغت در جدول جو
pepare
فلفل زدن، فلفل
ادامه...
فِلفِل زَدَن، فِلفِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
peperen
فلفل زدن، فلفل
ادامه...
فِلفِل زَدَن، فِلفِل
دیکشنری هلندی به فارسی
gelare
یخ زدن، منجمد کردن
ادامه...
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
posare
قرار دادن، ژست گرفتن
ادامه...
قَرار دادَن، ژِست گِرِفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pompare
پمپ کردن، پمپ
ادامه...
پُمپ کَردَن، پُمپ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
remare
پارویی زدن، ردیف
ادامه...
پارویی زَدَن، رَدیف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cerare
موم مالیدن، موم
ادامه...
موم مالیدَن، موم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cenare
شام خوردن، شام بخور
ادامه...
شام خُوردَن، شام بُخُور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
legare
اتّحاد دادن، مقیّد کردن، بستن، بستن به، بسته شدن، باند زدن، رشته کردن
ادامه...
اِتِّحاد دادَن، مُقَیَّد کَردَن، بَستَن، بَستَن بِه، بَستِه شُدَن، باند زَدَن، رِشتِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
penari
رقّاص، رقصنده
ادامه...
رَقّاص، رَقصندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Depart
ترک کردن، خروج
ادامه...
تَرک کَردَن، خُروج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
operare
عمل کردن، عمل کنند
ادامه...
عَمَل کَردَن، عَمَل کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pelar
پوسته کندن، پوست کندن
ادامه...
پوستِه کَندَن، پوست کَندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pegar
چسباندن
ادامه...
چَسباندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pesar
غمگینی، وزن کردن
ادامه...
غَمگینی، وَزن کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Spare
اضافی، زاپاس، صرف کردن
ادامه...
اِضافی، زاپاس، صَرف کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
crepare
ترک خوردن، بمیر
ادامه...
تَرَک خُوردَن، بِمیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sperare
امید داشتن، امید
ادامه...
اُمید داشتَن، اُمید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pelare
پوست کندن
ادامه...
پوست کَندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pepato
فلفلی
ادامه...
فِلفِلی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pesare
وزن کردن
ادامه...
وَزن کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pelari
دونده
ادامه...
دَوَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perdre
از دست دادن
ادامه...
اَز دَست دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pendre
آویزان بودن، آویزان کردن
ادامه...
آویزان بودَن، آویزان کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Prepare
آماده کردن
ادامه...
آمادِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
piegare
تا کردن، بریزید، خم کردن
ادامه...
تا کَردَن، بِریزید، خَم کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pensare
فکر کردن، فکر کن
ادامه...
فِکر کَردَن، فِکر کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
segare
ارّه کردن
ادامه...
اَرِّه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pagare
پرداخت کردن، پرداخت کنید
ادامه...
پَرداخت کَردَن، پَرداخت کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pregare
دعا کردن، دعا کن
ادامه...
دُعا کَردَن، دُعا کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
potare
حذف کردن، هرس کنید
ادامه...
حَذف کَردَن، هَرَس کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
negare
انکار کردن، انکار کند، منفی کردن
ادامه...
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد، مَنفی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pescare
ماهی گرفتن، ماهی
ادامه...
ماهی گِرِفتَن، ماهی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
perire
نابود شدن، از بین رفتن
ادامه...
نابود شُدَن، اَز بِین رَفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pesar
غمگینی، پشیمانی، وزن کردن
ادامه...
غَمگینی، پَشیمانی، وَزن کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی