معنی pensioen - جستجوی لغت در جدول جو
pensioen
بازنشستگی، حقوق بازنشستگی
ادامه...
بازنِشَستِگی، حُقوق بازنِشَستِگی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tensione
تنش، ولتاژ، تنگی، فشار
ادامه...
تَنِش، وُلتاژ، تَنگی، فِشار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tension
فشار، تنش
ادامه...
فِشار، تَنِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Tension
فشار، تنش
ادامه...
فِشار، تَنِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pensiun
بازنشسته شدن، حقوق بازنشستگی، بازنشسته، بازنشستگی
ادامه...
بازنِشَستِه شُدَن، حُقوق بازنِشَستِگی، بازنِشَستِه، بازنِشَستِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
met pensioen gaan
بازنشسته شدن
ادامه...
بازنِشَستِه شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
semi pensioen
نیمه بازنشستگی، نیمه بازنشسته
ادامه...
نیمِه بازنِشَستِگی، نیمِه بازنِشَستِه
دیکشنری هلندی به فارسی