معنی pendidik - جستجوی لغت در جدول جو
pendidik
معلّم، مربّی
ادامه...
مُعَلِّم، مُرَبّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pendidikan
آموزش، آموزش و پرورش، آموزشی
ادامه...
آموزِش، آموزِش و پَروَرِش، آموزِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendidik
آموزش دادن، آموزش دهد
ادامه...
آموزِش دادَن، آموزِش دَهَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penyidik
بازجو، محقّق
ادامه...
بازجو، مُحَقِّق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendidih
جوش آوردن، در حال جوشیدن، جوشان، سوزان، خشمگین شدن
ادامه...
جوش آوَردَن، دَر حالِ جوشیدَن، جوشان، سوزان، خَشمگین شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pendidikasi
نذرکننده، آموزش و پرورش
ادامه...
نَذرکُنَندِه، آموزِش و پَروَرِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pendidikan ulang
آموزش دوباره، آموزش مجدّد
ادامه...
آموزِش دُوبارِه، آموزِش مُجَدَّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kurang pendidikan
بی سوادی، عدم آموزش
ادامه...
بی سَوادی، عَدَمِ آموزِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berpendidikan dengan baik
خوب تحصیل کرده
ادامه...
خوب تَحصیل کَردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak berpendidikan
بی سواد، بدون آموزش
ادامه...
بی سَواد، بِدونِ آموزِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی