معنی pendente - جستجوی لغت در جدول جو
pendente
افتاده، آویز
ادامه...
اُفتادِه، آویز
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
penentu
عامل تعیین کننده، تصمیم گیرنده
ادامه...
عامِل تَعیین کُنَندِه، تَصمِیم گِیرَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
independente
مستقل
ادامه...
مُستَقِل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
interdipendente
وابسته به یکدیگر، وابسته به هم
ادامه...
وابَستِه بِه یِکدیگَر، وابَستِه بِه هَم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
indipendente
مستقل
ادامه...
مُستَقِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
indipendentemente
به طور مستقل
ادامه...
بِه طُورِ مُستَقِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
interdependente
وابسته به یکدیگر، وابسته به هم
ادامه...
وابَستِه بِه یِکدیگَر، وابَستِه بِه هَم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
de maneira independente
به طور مستقل
ادامه...
بِه طُورِ مُستَقِل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
de maneira interdependente
به طور وابسته به یکدیگر، به طور متقابل
ادامه...
بِه طُورِ وابَستِه بِه یِکدیگَر، بِه طُورِ مُتِقابِل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cedente
واگذارکننده
ادامه...
واگُذارکُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tenente
فرمانده کمکی، ستوان
ادامه...
فَرماندِه کُمَکی، سُتوان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pedante
فاضل نما، آدم ملّانطقی
ادامه...
فاضِل نَما، آدَم مُلّانُطَقی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tenente
فرمانده کمکی، ستوان
ادامه...
فَرماندِه کُمَکی، سُتوان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pendeta
کشیش
ادامه...
کِشیش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cedente
واگذارکننده
ادامه...
واگُذارکُنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dependente
وابسته
ادامه...
وابَستِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pedante
فاضل نما، آدم ملّانطقی
ادامه...
فاضِل نَما، آدَم مُلّانُطَقی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pendere
افتادن، آویزان کردن، آویزان بودن
ادامه...
اُفتادَن، آویزان کَردَن، آویزان بودَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cedente
واگذارکننده
ادامه...
واگُذارکُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pedante
فاضل نما، آدم ملّانطقی
ادامه...
فاضِل نَما، آدَم مُلّانُطَقی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pungente
زننده، تند، سوزاننده
ادامه...
زَنَندِه، تُند، سوزانَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
prudente
دقیق، محتاط
ادامه...
دَقیق، مُحتاط
دیکشنری پرتغالی به فارسی
atendente
خدمتکار
ادامه...
خِدمَتکار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
splendente
درخشان
ادامه...
دِرَخشان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
prudente
دقیق، محتاط
ادامه...
دَقیق، مُحتاط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
teniente
فرمانده کمکی، ستوان
ادامه...
فَرماندِه کُمَکی، سُتوان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
prudente
دقیق، محتاط
ادامه...
دَقیق، مُحتاط
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dipendente
معتاد، کارمند، وابسته
ادامه...
مُعتاد، کارمَند، وابَستِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo interdipendente
به طور وابسته به یکدیگر، به طور متقابل
ادامه...
بِه طُورِ وابَستِه بِه یِکدیگَر، بِه طُورِ مُتِقابِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی