معنی penabung - جستجوی لغت در جدول جو
penabung
سپرده گذار، پس انداز
ادامه...
سِپُردِه گُذار، پَس اَنداز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menabung
بانک کردن، ذخیره کنید
ادامه...
بانک کَردَن، ذَخیرِه کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Begabung
شایستگی، استعداد
ادامه...
شایِستِگی، اِستِعداد
دیکشنری آلمانی به فارسی
pematung
مجسّمه ساز
ادامه...
مُجَسَّمِه ساز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
petarung
نبردجو، جنگنده
ادامه...
نَبَردجُو، جَنگَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی