معنی pelaku - جستجوی لغت در جدول جو
pelaku
اجراکننده، مرتکب
ادامه...
اِجراکُنَندِه، مُرتَکِب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memaku
میخ زدن، میخکوب شده، میخکوب کردن
ادامه...
میخ زَدَن، میخکوب شُدِه، میخکوب کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pemalu
ترسو، خجالتی
ادامه...
تَرسو، خِجالَتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelaut
ملوان
ادامه...
مَلَوان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelarut
حلّال
ادامه...
حَلّال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelari
دونده
ادامه...
دَوَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelare
پوست کندن
ادامه...
پوست کَندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pengaku
کشیش، سفت کننده، مدّعی
ادامه...
کِشیش، سِفت کُنَندِه، مُدَّعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perilaku
رفتار
ادامه...
رَفتار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penakut
بزدل، ترسو
ادامه...
بُزدِل، تَرسو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelar
پوسته کندن، پوست کندن
ادامه...
پوستِه کَندَن، پوست کَندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
perak
نقره ای
ادامه...
نُقره ای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelaku korupsi
فاسد، عاملان فساد
ادامه...
فاسِد، عامِلان فَساد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی