- pelajar
آموزش دهنده، دانشجو، یادگیرنده
معنی pelajar - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گزارش دادن، گزارش دهید
مطالعه شده، مطالعه کرد
دانشمندانه، تحصیل کرده
یادگرفتنی، می توان آموخت
پوسته کندن، پوست کندن
جنگیدن، مبارزه کن، دعوای لفظی کردن
رکاب زدن، پدال
آرام کردن، برای استراحت
یاد گرفتن، مطالعه کنید، مطالعه کردن
خیانت کردن، محکوم کردن
طنزپرداز، کمدین، مسخره باز، لطیفه گو
خدمتکار، پشیمانم
بازاریاب
تعریف کردن، مربوط می شود
خیانت کردن
درخوٰاست دهنده، متقاضی، خواستگار
عالم، تحصیل کرده