pathologisch مرضی، آسیب شناسی، به طور بیمارگونه ادامه... مَرَضی، آسیب شِناسی، بِه طُورِ بیمارگونِه دیکشنری هلندی به فارسی
pathologisch به طور بیمارگونه، آسیب شناسی، مرضی ادامه... بِه طُورِ بیمارگونِه، آسیب شِناسی، مَرَضی دیکشنری آلمانی به فارسی