معنی pasti - جستجوی لغت در جدول جو
pasti
مطمئن، معیّن، قطعاً
ادامه...
مُطمَئِن، مُعَیَّن، قطعاً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
secara spastik
به طور فلج، اسپاستیک
ادامه...
بِه طُورِ فَلَج، اِسپاستیک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
spastiki
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
spastisch
به طور فلج، اسپاستیک
ادامه...
بِه طُورِ فَلَج، اِسپاستیک
دیکشنری آلمانی به فارسی
spastik
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tidak pasti
نامحدود، مطمئن نیستم، نامعیّن، نامعلوم
ادامه...
نامَحدود، مُطمَئِن نیستَم، نامُعَیَّن، نامَعلوم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
in modo spastico
به طور فلج، اسپاستیک
ادامه...
بِه طُورِ فَلَج، اِسپاستیک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fare pasticci
دست و پا زدن، به هم ریختن
ادامه...
دَست و پا زَدَن، بِه هَم ریختَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spastik
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara pasti
به طور قطعی، قطعاً
ادامه...
بِه طُورِ قَطعی، قَطعاً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak pasti
به طور غیرقطعی، به طور نامطمئن
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقَطعی، بِه طُورِ نامُطمَئِن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan cara yang tidak pasti
به طور نامطمئن، به روشی نامشخّص
ادامه...
بِه طُورِ نامُطمَئِن، بِه رَوِشی نامُشَخَّص
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
spastico
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Spastic
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Spastically
به طور فلج، اسپاستیک
ادامه...
بِه طُورِ فَلَج، اِسپاستیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ketidakpastian
عدم تعیّن، عدم قطعیّت، نااطمینانی، غیرقابل پیش بینی بودن
ادامه...
عَدَمِ تَعَیُّن، عَدَمِ قَطعیَّت، نااِطمینانی، غیرقابل پیش بینی بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
spastique
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
de manière spastique
به طور فلج، به صورت اسپاستیک
ادامه...
بِه طُورِ فَلَج، بِه صورَتِ اِسپاستیک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
kepastian
اطمینان، یقین
ادامه...
اِطمینان، یَقین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan pasti
با اطمینان، مطمئناً
ادامه...
با اِطمینان، مُطمَئِناً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
spastisch
به طور فلج، اسپاستیک
ادامه...
بِه طُورِ فَلَج، اِسپاستیک
دیکشنری هلندی به فارسی