معنی partisan - جستجوی لغت در جدول جو
partisan
طرفدارانه، حزبی
ادامه...
طَرَفدارانِه، حِزبی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
partisan
حامی، حزبی، طرفدارانه
ادامه...
حامی، حِزبی، طَرَفدارانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Partisan
طرفدارانه، پارتیزان
ادامه...
طَرَفدارانِه، پَارتِیزَان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
partial
جانبدار، جزئی
ادامه...
جانِبدار، جُزئی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
warisan
میراث، وراثت
ادامه...
میراث، وِرَاثَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bipartisanisme
دوحزبی گرایی، دو حزب گرایی
ادامه...
دوحِزبی گَرایی، دُو حِزب گَرایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
non-partisanisme
عدم وابستگی به حزب، غیر حزبی بودن
ادامه...
عَدَمِ وابَستِگی بِه حِزب، غِیرِ حِزبی بودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
non partisanisme
عدم وابستگی به حزب، غیر حزبی
ادامه...
عَدَمِ وابَستِگی بِه حِزب، غِیرِ حِزبی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Bipartisanship
دوحزبی گرایی، دو حزبی
ادامه...
دوحِزبی گَرایی، دُو حِزبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nonpartisanship
عدم وابستگی به حزب، غیر حزبی بودن
ادامه...
عَدَمِ وابَستِگی بِه حِزب، غِیرِ حِزبی بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی