معنی panikeren - جستجوی لغت در جدول جو
panikeren
وحشت زده کردن، وحشت
ادامه...
وَحشَت زَدِه کَردَن، وَحشَت
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bankieren
بانک کردن، بانک
ادامه...
بانک کَردَن، بانک
دیکشنری آلمانی به فارسی
panikleyen
دچار هراس، وحشت زده
ادامه...
دُچار هَراس، وَحشَت زَدِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
maniküren
ناخن آرایی کردن، مانیکور
ادامه...
ناخُن آرایی کَردَن، مانیکُور
دیکشنری آلمانی به فارسی
pagineren
صفحه گذاشتن، صفحه بندی کنید
ادامه...
صَفحِه گُذاشتَن، صَفحِه بَندی کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
bankieren
بانک کردن، بانکداری
ادامه...
بانک کَردَن، بانکداری
دیکشنری هلندی به فارسی
parkeren
پارک کردن، پارکینگ، ایستگاه کردن
ادامه...
پارک کَردَن، پارکینگ، ایستگاه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
mankeren
لنگ لنگ حرکت کردن، کمبود
ادامه...
لَنگ لَنگ حَرَکَت کَردَن، کَمبود
دیکشنری هلندی به فارسی
ankeren
لنگر انداختن، لنگر
ادامه...
لَنگَر اَنداختَن، لَنگَر
دیکشنری هلندی به فارسی