معنی owocować - جستجوی لغت در جدول جو
owocować
محصول دادن، فقط
ادامه...
مَحصول دادَن، فَقَط
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
owocowość
میوه داری، میهن پرست
ادامه...
میوِه داری، میهَن پَرَست
دیکشنری لهستانی به فارسی
powodować
علّت آوردن، علّیّت، فرصت دادن، فرصت طلب
ادامه...
عِلَّت آوَردَن، عِلّیَّت، فُرصَت دادَن، فُرصَت طَلَب
دیکشنری لهستانی به فارسی
owocowy
میوه ای
ادامه...
میوِه ای
دیکشنری لهستانی به فارسی