معنی otonom - جستجوی لغت در جدول جو
otonom
مستقل، خودمختار
ادامه...
مُستَقِل، خُودمُختار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
autonom
به طور مستقل، خودمختار، مستقل
ادامه...
بِه طُورِ مُستَقِل، خُودمُختار، مُستَقِل
دیکشنری آلمانی به فارسی
otonom olarak
به طور مستقل
ادامه...
بِه طُورِ مُستَقِل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tono
لحن
ادامه...
لَحن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tono
لحن
ادامه...
لَحن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
secara otonom
به طور مستقل
ادامه...
بِه طُورِ مُستَقِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی