جدول جو
جدول جو

معنی otak - جستجوی لغت در جدول جو

otak
مغزّی، مغز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کچل، طاس، به طور صاف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
حمله، حمل کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
مشترک، شریک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
کدر، مات
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
کدر، مات
دیکشنری آلمانی به فارسی
کچل شدن، طاس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی پشمی، طاسی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چهارخانه، جعبه جعبه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور مغزّی، مغزّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی فکری، بی مغز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور ناخواسته، به روشی ناخواسته
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عدم مطلوبیّت، نمی خوٰاستم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عدم تمایل، مشعل
دیکشنری سواحیلی به فارسی