معنی osolony - جستجوی لغت در جدول جو
osolony
نمکین شده، نمادین
ادامه...
نَمَکین شُدِه، نَمادین
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
oswojony
اهلی، اهلی شدن، رام کردن
ادامه...
اَهلی، اَهلی شُدَن، رام کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
obalony
رد شده، رد صلاحیّت
ادامه...
رَد شُدِه، رَد صَلاحیَّت
دیکشنری لهستانی به فارسی
opalony
برنزه، آفتاب گرفتن، برنزه شده، برنزی شده، برونش
ادامه...
بُرُنزِه، آفتاب گِرِفتَن، بُرُنزِه شُدِه، بُرُنزی شُدِه، بُرونش
دیکشنری لهستانی به فارسی