معنی opór - جستجوی لغت در جدول جو
opór
مقاومت، مقاومت الکتریکی
ادامه...
مُقاوِمَت، مُقاوِمَت اِلِکتریکی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
upór
استقامت، انعطاف پذیری، چسبندگی، چسبنده، سرسختی، سر، لجاجت، سرسخت
ادامه...
اِستِقامَت، اِنعِطاف پَذیری، چَسبَندِگی، چَسبَندِه، سَرسَختی، سَر، لَجاجَت، سَرسَخت
دیکشنری لهستانی به فارسی
spór
طرف دعوی، هواداری
ادامه...
طَرَفِ دَعوی، هَواداری
دیکشنری لهستانی به فارسی