معنی optare - جستجوی لغت در جدول جو
optare
انتخاب کردن
ادامه...
اِنتِخاب کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
citare
ارجاع دادن، نقل قول، نقل قول کردن
ادامه...
اِرجاع دادَن، نَقلِ قُول، نَقلِ قُول کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
optie
گزینه
ادامه...
گَزینِه
دیکشنری هلندی به فارسی
opter
انتخاب کردن
ادامه...
اِنتِخاب کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Spare
اضافی، زاپاس، صرف کردن
ادامه...
اِضافی، زاپاس، صَرف کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stare
خیره نگاه کردن، خیره شوید، زل زدن
ادامه...
خیرِه نِگَاه کَردَن، خیرِه شَوید، زُل زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
odiare
نفرت داشتن، نفرت
ادامه...
نَفرَت داشتَن، نَفرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
operare
عمل کردن، عمل کنند
ادامه...
عَمَل کَردَن، عَمَل کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
notare
اظهار نظر کردن، توجّه داشته باشید، متوجّه شدن
ادامه...
اِظهار نَظَر کَردَن، تَوَجُّه داشتِه باشید، مُتِوَجّه شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
orlare
حاشیه دوزی کردن، سجاف
ادامه...
حاشیُه دوزی کَردَن، سِجاف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ospitare
پناه دادن، میزبان، خانه داشتن، میزبانی کردن
ادامه...
پَناه دادَن، مِیزبَان، خانِه داشتَن، میزبانی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
montare
صعود کردن، راه اندازی کنید
ادامه...
صُعود کَردَن، راه اَندازی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mutare
تغییر یافتن، تغییر دهید
ادامه...
تَغییر یافتَن، تَغییر دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
lottare
جستجو کردن، مبارزه کن، دست و پنجه نرم کردن، کشتی گرفتن، مبارزه کردن
ادامه...
جُستُجو کَردَن، مُبارِزِه کُن، دَست و پَنجِه نَرم کَردَن، کُشتی گِرِفتَن، مُبارِزِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dotare
اهدا کردن، تجهیز کردن
ادامه...
اِهدا کَردَن، تَجهیز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
urtare
برخورد کردن، دست انداز، کوبیدن
ادامه...
برخورد کَردَن، دَست اَنداز، کوبیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
potare
حذف کردن، هرس کنید
ادامه...
حَذف کَردَن، هَرَس کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tostare
بر تست کردن، نان تست
ادامه...
بَر تِست کَردَن، نان تِست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
portare
حمل کردن، آوردن
ادامه...
حَمل کَردَن، آوَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
posare
قرار دادن، ژست گرفتن
ادامه...
قَرار دادَن، ژِست گِرِفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
contare
حساب کردن، شمارش، شمارش کردن
ادامه...
حِساب کَردَن، شُمارِش، شُمارِش کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
copiare
کپی کردن، کپی کنید
ادامه...
کُپی کَردَن، کُپی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
costare
هزینه داشتن، هزینه
ادامه...
هَزینِه داشتَن، هَزینِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
datare
تاریخ گذاشتن، تاریخ
ادامه...
تاریخ گُذاشتَن، تاریخ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
votare
رأی دادن
ادامه...
رأی دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spiare
جاسوسی کردن، جاسوسی
ادامه...
جاسوسی کَردَن، جاسوسی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sputare
تف انداختن، تف
ادامه...
تُف اَنداختَن، تُف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
potere
توانستن، آب نبات، قدرت
ادامه...
تَوانِستَن، آب نَبات، قُدرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
optar
انتخاب کردن، انتخاب کنید
ادامه...
اِنتِخاب کَردَن، اِنتِخاب کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
optar
انتخاب کردن
ادامه...
اِنتِخاب کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
osare
جرأت داشتن، جرأت
ادامه...
جُرأت داشتَن، جُرأت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی