معنی okrężnie - جستجوی لغت در جدول جو
okrężnie
دایره وار، ثابت
ادامه...
دایِرِه وار، ثابِت
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
okrutnie
بسیار بی رحم، فوق حسّاس، به طور وحشیانه، وحشیانه، ظالمانه
ادامه...
بِسیار بی رَحم، فُوقِ حَسّاس، بِه طُورِ وَحشیانِه، وَحشیانِه، ظالِمانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
okropnie
به طور وحشتناک، وحشتناک، وحشت زده، وحشتناک کردن
ادامه...
بِه طُورِ وَحشَتناک، وَحشَتناک، وَحشَت زَدِه، وَحشَتناک کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
okrężny
چرخش، گردش خون
ادامه...
چَرخِش، گَردِش خون
دیکشنری لهستانی به فارسی