معنی ogólny - جستجوی لغت در جدول جو
ogólny
کلّی، جهانی، عمومی
ادامه...
کُلّی، جَهانی، عُمومی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
owalny
بیضوی، بیضی شکل، بیضی، بت پرستی
ادامه...
بَیضَوی، بَیضی شِکل، بَیضی، بُت پَرَستی
دیکشنری لهستانی به فارسی
ogólnie
به طور کلّی، به صورت طنز، به طور عمومی، به صورت عمومی، به طور فراگیر، به طور فراموش نشدنی
ادامه...
بِه طُورِ کُلّی، بِه صورَتِ طَنز، بِه طُورِ عُمومی، بِه صورَتِ عُمومی، بِه طُورِ فَراگیر، بِه طُورِ فَراموش نَشُدَنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
oralny
دهانی، ماشین بیمار
ادامه...
دَهانی، ماشین بیمار
دیکشنری لهستانی به فارسی
górny
بالا، حمل و نقل
ادامه...
بالا، حَمل و نَقل
دیکشنری لهستانی به فارسی