ogólnie به طور کلّی، به صورت طنز، به طور عمومی، به صورت عمومی، به طور فراگیر، به طور فراموش نشدنی ادامه... بِه طُورِ کُلّی، بِه صورَتِ طَنز، بِه طُورِ عُمومی، بِه صورَتِ عُمومی، بِه طُورِ فَراگیر، بِه طُورِ فَراموش نَشُدَنی دیکشنری لهستانی به فارسی