معنی ogrodnik - جستجوی لغت در جدول جو
ogrodnik
باغبان، حافظه پنهان
ادامه...
باغبان، حافِظِه پِنهان
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ogromnie
به طور عظیم، به طور انبوه، بسیار، خیلی، غول پیکر، به طور فوق العاده، فوق بشری، فوق العاده
ادامه...
بِه طُورِ عَظیم، بِه طُورِ اَنبوه، بِسیار، خِیلی، غول پِیکَر، بِه طُورِ فُوق العادِه، فُوقِ بَشَری، فُوق العادِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
ogrodzić
محصور کردن، را احاطه کنند
ادامه...
مَحصور کَردَن، را اِحاطِه کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی