معنی odporny - جستجوی لغت در جدول جو
odporny
مقاوم، میخکوبی
ادامه...
مُقاوِم، میخکوبی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
odpornie
به طور مقاوم، تزلزل ناپذیر
ادامه...
بِه طُورِ مُقاوِم، تَزَلزُل ناپَذیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
wodoodporny
ضدّآب، داروی ضد تشنّج
ادامه...
ضِدّآب، دارویِ ضِد تَشَنُّج
دیکشنری لهستانی به فارسی
ognioodporny
ضد حریق، ضد فاشیست
ادامه...
ضِد حَریق، ضِد فاشیست
دیکشنری لهستانی به فارسی