معنی odblokować - جستجوی لغت در جدول جو
odblokować
باز کردن قفل، حلّ کند
ادامه...
باز کَردَن قُفل، حَلّ کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
blokować
مسدود کردن، آپارتمان، بن بست کردن، پایه و اساس
ادامه...
مَسدود کَردَن، آپارتِمان، بُن بَست کَردَن، پایِه و اَساس
دیکشنری لهستانی به فارسی