oceniać ارزیابی کردن، ارزیابی مجدّد، ارزش قائل شدن، اعتماد، برای ارزیابی، امتیاز دادن، با خودکار، قضاوت کردن، ریاست ادامه... اَرزیابی کَردَن، اَرزیابی مُجَدَّد، ارزش قائل شدن، اِعتِماد، بَرایِ اَرزیابی، اِمتِیاز دادَن، با خُودکار، قِضاوَت کَردَن، ریاسَت دیکشنری لهستانی به فارسی