معنی obywatel - جستجوی لغت در جدول جو
obywatel
شهروند، شهر
ادامه...
شَهروَند، شَهر
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
obywatelstwo
تابعیّت، ملیّت
ادامه...
تابِعیَّت، مِلیَّت
دیکشنری لهستانی به فارسی