معنی obsługiwać - جستجوی لغت در جدول جو
obsługiwać
دست گرفتن، بکر
ادامه...
دَست گِرِفتَن، بِکر
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
zasługiwać
شایستگی داشتن، به شایستگی، لیاقت داشتن، شایسته سالاری
ادامه...
شایِستِگی داشتَن، بِه شایِستِگی، لِیاقَت داشتَن، شایِستِه سالاری
دیکشنری لهستانی به فارسی