معنی objawy - جستجوی لغت در جدول جو
objawy
علائم، علامت دار
ادامه...
عَلائِم، عَلامَت دار
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bojowy
مبارز، جنگنده، جنگ طلب، جنگجو
ادامه...
مُبارِز، جَنگَندِه، جَنگ طَلَب، جَنگجو
دیکشنری لهستانی به فارسی
obawa
نگرانی، ناراحتی
ادامه...
نِگَرانی، ناراحَتی
دیکشنری لهستانی به فارسی