معنی obiecać - جستجوی لغت در جدول جو
obiecać
تعهّد کردن، تعهّد مجدّد
ادامه...
تَعَهُّد کَردَن، تَعَهُّد مُجَدَّد
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
obierać
پوسته کندن، پوست کندن، فوم را جمع کنید
ادامه...
پوستِه کَندَن، پوست کَندَن، فُوم را جَمع کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
ubierać
پوشیدن
ادامه...
پوشیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
oświecać
آگاه کردن، آگاهانه
ادامه...
آگاه کَردَن، آگاهانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
odbiegać
واگرا شدن، اختصاص دهد، انحراف داشتن، منعکس کنند
ادامه...
واگَرا شُدَن، اِختِصاص دَهَد، اِنحِراف داشتَن، مُنعَکِس کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
obracać
چرخیدن، پیچ و تاب، چرخاندن، نوبت
ادامه...
چَرخیدَن، پیچ و تاب، چَرخاندَن، نوبَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
oblegać
محاصره کردن، عامل محافظ
ادامه...
مُحاصِرِه کَردَن، عامِل مُحافِظ
دیکشنری لهستانی به فارسی
obiecywać
وعده دادن، وعده داده است
ادامه...
وَعدِه دادَن، وَعدِه دادِه اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی
obiecany
وعده داده شده، اختصاص داده شده است
ادامه...
وَعدِه دادِه شُدِه، اِختِصاص دادِه شُدِه اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی
opierać
پایه گذاری کردن، پایان
ادامه...
پایِه گُذاری کَردَن، پایان
دیکشنری لهستانی به فارسی
opiekać
بر تست کردن، برعکس
ادامه...
بَر تِست کَردَن، بَرعَکس
دیکشنری لهستانی به فارسی
zbierać
جمع کردن، جمع آوری کنید، جمع آوری کردن، غارت کردن، قابض
ادامه...
جَمع کَردَن، جَمع آوَری کُنید، جَمع آوَری کَردَن، غارَت کَردَن، قابِض
دیکشنری لهستانی به فارسی
biegać
دویدن، اجرا کنید
ادامه...
دَویدَن، اِجرا کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی