معنی nutrisi - جستجوی لغت در جدول جو
nutrisi
غذا، تغذیه، مغذّی
ادامه...
غَذا، تَغذیِه، مُغَذّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
nutritif
مغذّی، مادّه مغذّی
ادامه...
مُغَذّی، مادِّه مُغَذّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
nutrire
پرورش دادن، تغذیه کند، تغذیه کردن
ادامه...
پَروَرِش دادَن، تَغذیِه کُند، تَغذِیَه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
nutrir
پرورش دادن، تغذیه کند
ادامه...
پَروَرِش دادَن، تَغذیِه کُند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
nutrir
پرورش دادن، تغذیه کند
ادامه...
پَروَرِش دادَن، تَغذیِه کُند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
secara nutrisi
از نظر تغذیه ای
ادامه...
اَز نَظَرِ تَغذیِه ای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی