معنی nuda - جستجوی لغت در جدول جو
nuda
کسل بودن، تحریک
ادامه...
کِسِل بودَن، تَحریک
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
nada
هیچ چیزی، هیچ چیز
ادامه...
هیچ چیزی، هیچ چیز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
nada
لحن
ادامه...
لَحن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
muda
جوان تر، جوان، جوانی، جوانانه
ادامه...
جَوان تَر، جَوان، جَوانی، جَوانانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
duda
شک
ادامه...
شَک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
nada
هیچ چیزی، هیچ چیز
ادامه...
هیچ چیزی، هیچ چیز
دیکشنری پرتغالی به فارسی
muda
مدّت، زمان
ادامه...
مُدَّت، زَمان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
desnudar
برهنه کردن، نوار
ادامه...
بِرِهنِه کَردَن، نَوَار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reanudar
ادامه دادن، رزومه
ادامه...
اِدامِه دادَن، رِزومِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reanudación
آغاز مجدّد، از سرگیری
ادامه...
آغاز مُجَدَّد، اَز سَرگیری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
estornudar
عطسه زدن، عطسه کردن
ادامه...
عَطسِه زدَن، عَطسِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
konudan sapmış
حاشیه ای، خارج از موضوع
ادامه...
حاشیِه ای، خارِج اَز مَوضوع
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی