معنی normalnie - جستجوی لغت در جدول جو
normalnie
معمولاً
ادامه...
معمولاً
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
formalnie
به طور رسمی، به صورت پاپی
ادامه...
بِه طُورِ رَسمی، بِه صورَتِ پاپی
دیکشنری لهستانی به فارسی
normalite
نرمالیت، عادّی بودن
ادامه...
نُرمالِیَت، عادّی بودَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
moralnie
از نظر اخلاقی، از نظر اصطلاحی
ادامه...
اَز نَظَرِ اَخلاقی، اَز نَظَرِ اِصطِلاحی
دیکشنری لهستانی به فارسی
normalny
عادّی، معمولی
ادامه...
عادّی، مَعمولی
دیکشنری لهستانی به فارسی
normale
عادّی
ادامه...
عادّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
nienormalnie
به طور غیرعادّی، غیر معمول
ادامه...
بِه طُورِ غِیرعادّی، غِیرِ مَعمول
دیکشنری لهستانی به فارسی
paranormalnie
به طور فراطبیعی، فراطبیعی
ادامه...
بِه طُورِ فَراطَبیعی، فَراطَبیعی
دیکشنری لهستانی به فارسی