معنی nominatie - جستجوی لغت در جدول جو
nominatie
نامزدی
ادامه...
نامزَدی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
nomination
نامزدی، قرار ملاقات
ادامه...
نامزَدی، قَرارِ مُلاقات
دیکشنری فرانسوی به فارسی
nominalnie
اسمی، دلالت
ادامه...
اِسمی، دِلالَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
dominantie
سلطه، تسلّط
ادامه...
سُلطِه، تَسَلُّط
دیکشنری هلندی به فارسی
combinatie
ترکیب، ترکیبی
ادامه...
تَرکیب، تَرکیبی
دیکشنری هلندی به فارسی
nominasi
نامزدی
ادامه...
نامزَدی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Dominate
سلطه داشتن، مسلّط شدن
ادامه...
سُلطِه داشتَن، مُسَلَّط شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nominate
نامزد کردن
ادامه...
نامزَد کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
nominare
منصوب کردن، منصوب کند، نام گذاشتن، نامزد کردن
ادامه...
مَنصوب کَردَن، مَنصوب کُند، نام گُذاشتَن، نامزَد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
nominale
نامی، اسمی
ادامه...
نامی، اِسمی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی