nieświadomie بی توجّه، گاه به گاه، به طور ناخودآگاه، مذموم، ناخواسته، نارنجی، به طور نادانسته، ناخودآگاه، به طور نادانانه، ناراحت کننده ادامه... بی تَوَجُّه، گاه بِه گاه، بِه طُورِ ناخُودآگاه، مَذموم، نَاخوَاستَه، نَارَنجی، بِه طُورِ نادانِستِه، ناخُودآگاه، بِه طُورِ نادانانِه، ناراحَت کُنَندِه دیکشنری لهستانی به فارسی