niezniszczalny فاسد نشدنی، به طور منحطّ، غیر تخریبی، غیر قابل تقسیم، نشکن، نصب، ناپذیر، نفرت انگیز ادامه... فاسِد نَشُدَنی، بِه طُورِ مُنحَطّ، غِیرِ تَخرِیبی، غِیرِ قابِل تَقسیم، نَشکَن، نَصب، ناپَذیر، نِفرَت اَنگیز دیکشنری لهستانی به فارسی