معنی niezależnie - جستجوی لغت در جدول جو
niezależnie
به طور مستقل، مستقیماً
ادامه...
بِه طُورِ مُستَقِل، مُستَقیماً
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
niezależny
آزاد، آزاد کردن، مستقل، مستقیم
ادامه...
آزاد، آزاد کَردَن، مُستَقِل، مُستَقیم
دیکشنری لهستانی به فارسی