معنی nieudany - جستجوی لغت در جدول جو
nieudany
ناموفّق، شکست خورد
ادامه...
نامُوَفَّق، شِکَست خُورد
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
nieznany
ناشناخته، کشف نشده
ادامه...
ناشِناختِه، کَشف نَشُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezdarny
دست و پا چلفتی، به طرز ناجور، ناقص، بی فکر
ادامه...
دَست و پا چُلُفتی، بِه طَرزِ ناجور، ناقِص، بی فِکر
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieuważny
بی تمرکز، بدون پیش داوری، غافل، خلع سلاح
ادامه...
بی تَمَرکُز، بِدونِ پیش داوَری، غافِل، خُلعِ سِلاح
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieudanie
ناموفّق، ناخوشایند
ادامه...
نامُوَفَّق، ناخُوشایَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieufny
بدگمان، نفرین، بی اعتماد، ناراحت
ادامه...
بَدگُمان، نِفرین، بی اِعتِماد، ناراحَت
دیکشنری لهستانی به فارسی