nieregularnie به طور لکّه لکّه، به صورت لگاریتمی، به طور غیرقابل پیش بینی، جدایی ناپذیر، به طور نامنظّم، نادرست ادامه... بِه طُورِ لَکِّه لَکِّه، بِه صورَتِ لُگاریتمی، بِه طُورِ غِیرِقابِلِ پیش بینی، جُدایی ناپَذیر، بِه طُورِ نامُنَظَّم، نادُرُست دیکشنری لهستانی به فارسی