معنی niegodnie - جستجوی لغت در جدول جو
niegodnie
نابرازندگی، نابالغی
ادامه...
نابَرازَندِگی، نابالِغی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
niezgodnie
به طور غیرمجاز، بعید است، به طور ناسازگار، به طور متناقض، ناموزونانه، ناراضی، ناسازگار
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِمُجاز، بَعید اَست، بِه طُورِ ناسازگار، بِه طُورِ مُتِناقِض، نامَوزونانِه، ناراضی، ناسازگار
دیکشنری لهستانی به فارسی
niemodnie
به طور غیر مد روز، خیلی نمایشی نیست
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِ مُدِ روز، خِیلی نَمایِشی نیست
دیکشنری لهستانی به فارسی
niewygodnie
به طور دست و پا گیر، به طرز ناجور، با ناراحتی، با نگرانی، به طور ناراحت کننده، ناراحت کننده
ادامه...
بِه طُورِ دَست و پا گیر، بِه طَرزِ ناجور، با ناراحَتی، با نِگَرانی، بِه طُورِ ناراحَت کُنَندِه، ناراحَت کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
niegodny
بی احترام، رسوایی، ناشایسته، ناظر
ادامه...
بی اِحتِرام، رُسوایی، ناشایِستِه، ناظِر
دیکشنری لهستانی به فارسی
niegodnie z pochwałą
به طور غیرقابل ستایش، غیر قابل تشخیص
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ سِتایِش، غِیرِ قابِلِ تَشخیص
دیکشنری لهستانی به فارسی