معنی nieformalnie - جستجوی لغت در جدول جو
nieformalnie
به طور غیررسمی، فداکاری
ادامه...
بِه طُورِ غیرِرَسمی، فَداکاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
nienormalnie
به طور غیرعادّی، غیر معمول
ادامه...
بِه طُورِ غِیرعادّی، غِیرِ مَعمول
دیکشنری لهستانی به فارسی
niemoralnie
بی اخلاقانه، بی ادب، به طور غیراخلاقی، غیر اجتماعی
ادامه...
بی اَخلاقانِه، بی اَدَب، بِه طُورِ غِیرِاَخلاقی، غِیرِ اِجتِماعی
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieformalny
غیر رسمی، غیر رقابتی
ادامه...
غِیرِ رَسمی، غِیرِ رِقابَتی
دیکشنری لهستانی به فارسی