niedostępny دست نیافتنی، با دست بنویس، بی نظیر، گران، دانه بندی، غیرقابل دستیابی، غیر قابل توجیه، غیرقابل دسترس، غیر قابل قبول ادامه... دَست نَیافتَنی، با دَست بِنِویس، بی نَظیر، گِران، دانِه بَندی، غِیرِقابِلِ دَستیابی، غِیرِ قابِلِ تَوجِیه، غیرقابل دسترس، غِیرِ قابِلِ قَبول دیکشنری لهستانی به فارسی