- nevicare
برف باریدن، برف
معنی nevicare - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قایق رانی کردن، حرکت کنید، ناوبری کردن
تقدیم کردن، اختصاص دهید، وقف کردن
باطل کردن، لغو
صاف کردن، صاف
پانسمان کردن، دارو دادن
جادو کردن، برانگیختن
اجتناب کردن، اجتناب کنید، پرهیز کردن، پیشگیری کردن
انحراف پیدا کردن، منحرف کردن، انحراف داشتن، انحراف کردن، جا به جا کردن، منحرف شدن