معنی nestelen - جستجوی لغت در جدول جو
nestelen
آشیانه کردن، لانه
ادامه...
آشیانِه کَردَن، لانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gestehen
اعتراف کردن
ادامه...
اِعتِراف کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
bestehen
اصرار کردن، تشکیل شود، تشکیل شدن
ادامه...
اِصرار کَردَن، تَشکیل شَوَد، تَشکِیل شُدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
besteden
مصرف کردن، خرج کردن
ادامه...
مَصرَف کَردَن، خَرج کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
geselen
سیلی زدن، شلّاق زدن، با شلّاق زدن
ادامه...
سیلی زَدَن، شَلّاق زَدَن، با شَلّاق زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
stelen
دزدیدن، دزدی کردن
ادامه...
دُزدیدَن، دُزدی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
zich nestelen
چمبیدن، مستقرّ شدن
ادامه...
چَمبیدَن، مُستَقِرّ شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی