معنی nene - جستجوی لغت در جدول جو
nene
پرپشت، ضخیم، متراکم، چاق
ادامه...
پُرپُشت، ضَخیم، مُتِراکِم، چاق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
secara nenek moyang
به طور اجدادی، اجدادی
ادامه...
بِه طُورِ اَجدادی، اَجدادی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kunenepa
چاق شدن
ادامه...
چاق شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kunenepesha
ضخیم کردن، چاق کننده
ادامه...
ضَخیم کَردَن، چاق کُنَندِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupunguza unene
نازک کردن، کاهش چاقی
ادامه...
نَازُک کَردَن، کاهِش چاقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Oneness
یکپارچگی، یگانگی
ادامه...
یِکپارچِگی، یِگانِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
na nenepe
دودآلود، و چربی
ادامه...
دودآلود، و چَربی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
unene kupita kiasi
چاقی
ادامه...
چاقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
unene wa tumbo
شکمی بودن، چاقی شکمی
ادامه...
شِکَمی بودَن، چاقی شِکَمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Inopportuneness
بی موقعی، بی فرصتی
ادامه...
بی مُوقِعی، بی فُرصَتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fineness
ظرافت
ادامه...
ظِرافَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Genuineness
اصالت
ادامه...
اِصالَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
çiğnenebilir
جویدنی
ادامه...
جَویدَنی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Profaneness
بی حرمتی
ادامه...
بی حُرمَتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
unene
چاقی، ضخامت، فشردگی، نازکی
ادامه...
چاقی، ضِخامَت، فِشُردِگی، نازُکی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Proneness
گرایش، مستعد بودن
ادامه...
گِرایِش، مُستَعِد بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Saneness
سلامتی عقل، عاقل بودن
ادامه...
سَلامَتی عَقل، عاقِل بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sereneness
آرامش
ادامه...
آرامِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
kakek nenek
پدربزرگ یا مادربزرگ، پدربزرگ و مادربزرگ
ادامه...
پِدَربُزُرگ یا مادَربُزُرگ، پِدَربُزُرگ و مادَربُزُرگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
nne
چهارم، چهار
ادامه...
چَهارُم، چَهار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
nee
هیچ، نه
ادامه...
هیچ، نَه
دیکشنری هلندی به فارسی
nane
هشت
ادامه...
هَشت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
neno
زبانی، کلمه
ادامه...
زَبانی، کَلَمِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
neşe
سرور، شادی، خوشحالی، شادابی، شادمانی
ادامه...
سُرور، شادی، خُوشحالی، شادابی، شادمانی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
bene
خوب
ادامه...
خوب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
jene
آن ها
ادامه...
آن ها
دیکشنری آلمانی به فارسی
mnene
قوی هیکل، ضخیم، چاق، چاق و چلّه، گوشتی، چاقی، کوتاه و ضخیم
ادامه...
قَوی هِیکَل، ضَخیم، چاق، چاق و چِلِّه، گوشتی، چاقی، کوتاه و ضَخیم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa unene
به طور ضخیم، در ضخامت
ادامه...
بِه طُورِ ضَخیم، دَر ضِخامَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی