معنی nauw - جستجوی لغت در جدول جو
nauw
به طور تنگ، از نزدیک
ادامه...
بِه طُورِ تَنگ، اَز نَزدیک
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
lauw
بی روح، ولرم
ادامه...
بی روح، وَلَرم
دیکشنری هلندی به فارسی
rauw
خام
ادامه...
خام
دیکشنری هلندی به فارسی
nauwkeurigheid
درستی، دقّت
ادامه...
دُرُستی، دِقَّت
دیکشنری هلندی به فارسی
nauwkeurig
دقیق، به طور دقیق، دقیقاً
ادامه...
دَقیق، بِه طُورِ دَقیق، دقیقاً
دیکشنری هلندی به فارسی
nauwgezet
وظیفه شناس، دقیق، با دقّت و زحمت
ادامه...
وَظیفِه شِناس، دَقیق، با دِقَّت و زَحمَت
دیکشنری هلندی به فارسی
nauwelijks
به سختی
ادامه...
بِه سَختی
دیکشنری هلندی به فارسی
vernauwing
تنگی، انقباض
ادامه...
تَنگی، اِنقِباض
دیکشنری هلندی به فارسی
vernauwen
تنگ کردن، منقبض کردن
ادامه...
تَنگ کَردَن، مُنقَبِض کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
in het nauw brengen
گوشه گرفتن، به گوشه
ادامه...
گوشِه گِرِفتَن، بِه گوشِه
دیکشنری هلندی به فارسی
benauwdheid
گرما و رطوبت، تنگی نفس، گرفتگی
ادامه...
گَرما و رُطوبَت، تَنگیِ نَفَس، گِرِفتِگی
دیکشنری هلندی به فارسی
benauwd
شرجی، گرفتگی، به طور سنگین، پر از هوای فشرده، به طور شرجی، با گرما
ادامه...
شَرجی، گِرِفتِگی، بِه طُورِ سَنگین، پُر اَز هَوایِ فِشُردِه، بِه طُورِ شَرجی، با گَرما
دیکشنری هلندی به فارسی
onnauwkeurigheid
نادرستی، عدم دقّت
ادامه...
نادُرُستی، عَدَمِ دِقَّت
دیکشنری هلندی به فارسی
onnauwkeurig
غیر دقیق، نادرست، به طور غیر دقیق، به طور نادرست
ادامه...
غِیرِ دَقیق، نادُرُست، بِه طُورِ غِیرِ دَقیق، بِه طُورِ نادُرُست
دیکشنری هلندی به فارسی