معنی nasale - جستجوی لغت در جدول جو
nasale
به طور بینی، بینی
ادامه...
بِه طُورِ بینی، بینی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
nasale
به طور بینی، بینی
ادامه...
بِه طُورِ بینی، بینی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
fatale
به طور سرنوشت ساز، کشنده
ادامه...
بِه طُورِ سَرنِوِشت ساز، کُشَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
sale
ناپاک، کثیف
ادامه...
ناپاک، کَثیف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
nasale klank
بینی بودن، صدای بینی
ادامه...
بینی بودَن، صِدایِ بینی
دیکشنری هلندی به فارسی
Nasal
بینی
ادامه...
بینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
yasal
قانونی
ادامه...
قانونی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
nagle
به طور ناگهانی، بی عرضه، ناگهانی، هندسه
ادامه...
بِه طُورِ ناگَهانی، بی عُرضِه، ناگَهانی، هِندِسِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
nakal
شیطانی، شیطون، شیطنت آمیز، شرارت، شورشگر، شوخ
ادامه...
شِیطانی، شِیطون، شِیطَنَت آمیز، شَرارَت، شورِشگَر، شوخ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
nakala
تکرار، یک کپی
ادامه...
تِکرَار، یِک کُپی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
havale
حواله، انتقال
ادامه...
حَوالِه، اِنتِقال
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
casuale
تصادفی
ادامه...
تَصادُفی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
banale
بی مزّه، پیش پا افتاده، تکراری، جزئی
ادامه...
بی مَزِّه، پیشِ پا اُفتادِه، تِکرَاری، جُزئی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fatale
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
nasal
بینی
ادامه...
بینی
دیکشنری آلمانی به فارسی
nasal
بینی
ادامه...
بینی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
nasal
بینی
ادامه...
بینی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
nasal
بینی
ادامه...
بینی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
nasal
بینی
ادامه...
بینی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
asal
منشأ، منشاء
ادامه...
مَنشأ، مَنشَاء
دیکشنری اندونزیایی به فارسی