معنی nalaten - جستجوی لغت در جدول جو
nalaten
ارث گذاشتن، حذف
ادامه...
اِرث گُذاشتَن، حَذف
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
anlasten
نسبت دادن، شارژ
ادامه...
نِسبَت دادَن، شارژ
دیکشنری آلمانی به فارسی
naleven
مطابقت داشتن، رعایت کنند
ادامه...
مُطابِقَت داشتَن، رِعایَت کُنَند
دیکشنری هلندی به فارسی
nalatig
بی توجّه، سهل انگاری، غافلانه، سهل انگار، سهل انگارانه
ادامه...
بی تَوَجُّه، سَهل اِنگاری، غافِلانِه، سَهل اِنگار، سَهل اِنگارانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
halten
نگه داشتن، نگه دارید
ادامه...
نِگَه داشتَن، نِگَه دارید
دیکشنری آلمانی به فارسی
falten
تا کردن، تا زدن
ادامه...
تا کَردَن، تا زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
naaien
سوزن زدن، دوختن، دستکاری کردن
ادامه...
سوزَن زَدَن، دوختَن، دَستکاری کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
laten
مخفی، نهفته
ادامه...
مَخفی، نَهُفتِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
laten
اجازه دادن، ترک کردن
ادامه...
اِجازِه دادَن، تَرک کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی